کد مطلب:140311 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:102

اظهار وفاداری نمودن مسلم بن عوسجه به امام
سپس اولین نفر از بین اصحاب جناب مسلم بن عوسجه بود كه از جای برخاست و دست ادب به سینه گذارد:



بگفتا كه ای پیشوای جهان

چراغ منیر زمین و زمان



گرفتار كام نهنگ بلا

ذبیح الله عرصه نینوا



یابن رسول الله أنحن نخلی عنك و قد احاطوا بك فبما نعذر الی الله فی اداء حقك

ای فرزند رسول خدا، آیا ما جان نثاران دست از دامن تو برداریم و تو را در میان این گروه اشرار بگذاریم پس به چه رو نزد خدای متعال عذر بیاوریم

فرد



می برم داغ تو بر خاك كه تا روز جزا

بنمایم به جگر سوختگان كوثر خویش



اما و الله لا نخلی عنك حتی اطعن فی صدورهم برمحی و اضربهم بسیفی ما ثبت قائمه فی یدی.

قسم به ذات پاك پروردگار دست از دامنت برنمی داریم تا با نیزه سینه دشمنان تو را ریش ریش نكنیم و با شمشیر بدنهای اعداء تو را چاك چاك ننمائیم و تا


دسته های تیغ در دست ما است با این ناكسان مقاتله خواهیم نمود.

و لو لم یكن معی سلاح اقاتلهم به لقذفتهم بالحجارة.

ای سرور اگر سلاح جنگ من از بین برود و چیزی نداشته باشم كه با این از خدا بی خبران بجنگم همانا با سنگ با آنها نبرد می نمایم

فرد



نیابم به یزدان اگر ساز جنگ

سر دشمن شه بكوبم به سنگ



و الله لا نخلیك حتی یعلم الله انا قد حفظنا غیبة رسول الله فیك.

به ذات پاك پروردگار قسم دست از چاكری تو بر نمی داریم تا خدا بداند كه ما پاس حرمت پیغمبرش را در غیبت آن حضرت درباره اولادش چگونه نگاه داشتیم.

اما و الله لو قد علمت انی اقتل ثم احیی ثم اقتل ثم احرق ثم اذری یفعل ذلك بی سبعین مرة ما افارقك حتی القی حمامی دونك

قسم به ذات پروردگار اگر بدانم كه در راه محبت تو كشته شده سپس زنده گشته پس از آن كشته شده و جسدم را سوزانده سپس خاكسترم را به باد فنا می دهند همچنین تا هفتاد بار باز دست از یاری و محبت تو برنداشته تا مرگ را در نزد تو چشیده و ملاقات كنم.

شعر



نیست از عاشق كسی دیوانه تر

عقل از سودای او كور است و كر



لحظه لحظه شاهباز جانشان

پر زنان تا صاعد جانانشان



دوست چون یار است دشمن كو مباش

جان كه بد جانان بود تن كو مباش






عاشقان چون نور مه عریان خوشند

بی سر و سامان و خان و مان خوشند



و كیف لا افعل ذلك و انما هی قتلة واحدة ثم هی الكرامة التی لا انقضاء لها ابدا.

ای مولای من چرا چنین نكنم و حال آنكه جان سپردن یك دم زدن بیش نیست و بعد در خدمت تو حیات ابد و عیش سرمد است.